Skip to content

دسته: شعر

هوای وصال

هوای وصال

گر نویسم قصهٔ خود، یک کتاب است

قبلهٔ دل

دخترم گوهر دردانه من

دخترم گوهر دردانه من

زمان رفتنت ما را خبر کن

ترک دیار

ثنای یار

در کوی تو

حال پریشان مرا دیدی و رفتی؟

نویسم درد خود دفتر بسوزد

شعله‌های غم

برای پدرم، قهرمان قلبم

شوریدهٔ عشق

شوریدهٔ عشق

با صفا چون شب یلدای منی

با صفا چون شب یلدای منی

برای پسرم کیوان

دنیا را با تو می خواهم

صفحه‌بندی نوشته‌ها

1 … 5 6 7