دل شیدا

دل من پیش تو ای یار، چنان درگیر است
عشق تو در دل و جانم گره چون زنجیر است

با تو هر لحظه مرا زندگی، آوای خوش است
بی‌هوای تو مرا هر نفسی، زجرکش است

آرزوی دل من، با تو هم‌آوا شدن است
پر گشودن به فلک، بی‌غم و پروا شدن است

از خدا، من طلب عشق تو دارم، یارا
بی‌تو جان را چه کنم؟ جان به لب آیَد، مارا

دیده ام در تبِ هجران تو بارانی شد
از غم عشق، دلم خسته و طوفانی شد

در فراقِ تو به هر گوشه نگاهی دارم
یک نظر بر دلِ کن، چه گناهی دارم

تا ابد با دل شیدا به تو پیمان بستم
تا نفس در بدنم هست سرِ پیمان هستم

گر چه این راه پُر از سختی و اندوه شود
غم عشقت به بزرگّیِ چنان کوه شود

باز قلبم به تو و عشق تو دل خوش دارد
دلِ دیوانه و عاشق به تو جان بسپارد
صفحه اصلی


نظر خود را بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *