روزگارم بنگری، مانند خواب است
مثل رویای شبانه، شعر ناب است
دلبری، شیرینسخن، شکر دهانم
همچو می، در ساغری، نقش شراب است
مستِ مستم میکند، با هر نگاهی
دل به دریا میزنم، اما سراب است
دست بر زلفان یارم میکشم چون
میکشم آغوش او، مثل حباب است
خندههایش، بهر دل، شورآفرین است
گرچه خشمش، همچو داغِ آفتاب است
شمع عشقم، سوختن را دوست دارد
جان بداند، سوختن معنای ناب است
کاش میشد، در خیالم، خانهای ساخت
زان خیال خام من، خانهخراب است
زندگی را، چند روزی، خوش عطا کن
گر تو خواهی، نقش دنیا، نقش آب است
کاش میشد، عالم رویا، حقیقت
کن اجابت این دعا، والله ثواب است
ترسم از خواب خوشم، بیدار گردم
صبح نزدیک است، سحر، پشت نقاب است