شوق دیدار

دلم با خنده‌هایت جان گرفته
به عشق تو سر و سامان گرفته

شکفتی مثل گل در باغ جانم
دل از لبخند تو باران گرفته

صدایت در دلم آواز شادی‌ست
که از هر واژه‌ات ایمان گرفته

اگرچه روزگارم سرد و بی‌روح
نگاهت رنگ تابستان گرفته

به هر لبخند تو خورشید پیداست
که عالم از رخت تابان گرفته

شکوهت مثل دریا، بی‌کرانه‌ست
نسیم از بوی تو جریان گرفته

تویی معنای اشعار دل من
غزل از نام تو عنوان گرفته

بهارم با تو لبریز شکوفه‌ست
ز عطر بوی تو گلدان گرفته

شبم با بودنت زیباست اکنون
شبی پر نور، از آن چشمان گرفته

نگاهت با دل من عهد بسته
غم دیرینه ام پایان گرفته

صفحه اصلی


نظر خود را بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *