حدیث عشق (نغمه های نیلوفری)

گذر کردم ز بوستانها، شنیدم در گلستانها
ثَنای یار می‌خواندند هَزاران بَه چه مستانه

صدای چهچه بلبل، غزل‌ها بر سرِ هر گل
نشان از یار بود آنجا که می‌خواندند جانانه

که گل با گرده‌افشانی، هَزاران با غزل‌خوانی
حدیث عشق می‌خواندند به گوشِ هم صمیمانه

چه بزمی بود و بُستانی، چه شوریّ و چه مستانی
به گِردِ هم چه خوش بودند، مکانی همچو شاهانه

دلِ دیوانهٔ بلبل، چنان مست از رخِ هر گل
نمی‌دیدند جز یاری، به غیر از یارِ فرزانه

به عیش و نوش، گل و بلبل، کنارِ سبزه و سنبل
چو شمعی بود آن بوستان، هَزاران همچو پروانه

دلِ آدم به وجد آید، که آیا می‌شود؟ شاید
که روحِ خستهٔ من هم رسد روزی بر آن خانه

صفحه اصلی


نظرات

  1. عالیست زنده باشند بله بهترینها را داریم الهی شکر سپاس 🌹🫶🙏

نظر خود را بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *