سیزده بدر، جشن گل و نوبهار
جشن طبیعت به جهان یادگار
غرق طراوت شده دشت و دَمن
عطر نسیمی رسد از کوی یار
باد بهار، رقصکنان هر طرف
بوسه زند بر چمن و چشم یار
دست طبیعت به نوازش رسید
دل شده مهمان گل بیقرار
سفرهٔ ما بر دل سبزه گشاد
بوی خوش عشق رسد از کنار
رقصکنان باد به روی درخت
میکشد از شاخهٔ یاس انتظار
خندهٔ کودک، دل پیر و جوان
جلوه دهد بر دل این روزگار
چشم بهاران به چمن خیره شد
لاله دهد بوسه برِ لالهزار
بر سر هر شاخه پرستو نشست
داد خبر از گل و عطر بهار
بید به دستان صبا تکیه داد
عشق بهاری به دلش شد نثار
هر طرفی عطر گل و سبزه هست
مست شمیم نفس نوبهار
سیزدهام سبزتر از هر امید
جشن کهن مانده به جا یادگار