می توانم بُگذرم از کوچهٔ دلواپسی
دیده بر راهت بمانم تا به دیدارم رسی
کوچهٔ دلواپسی را آب و جارو می کنم
همچو بلبل با نوای عشق جادو می کنم
می رسیّ و بوی باران مستِ مستم می کند
نم نمِ بارانِ عشق، مستِ الستم می کند
چون نسیمِ صبحگاهی در بهاران می رسی
عطرِ خوش بوی بهارانیّ و، بر جان می رسی
شور و شوقی با دلم باشد سرِ مژگانِ تو
قفلِ دل را می گشاید رازِ آن چشمانِ تو
گر بیایی شادی اندر دل فراوان می شود
جان و دل هر دو به سوی تو خرامان می شود
مهدیِ موعودِ ما درد با تو درمان می شود
گر بیایی کلِ این دنیا گلستان می شود
آدرست کلبهٔ ما کوچهٔ دلواپسی
رو به روی مسجدِ صاحب الزمان پلاک سی
منتظر هستم به راهت ای شهِ عصر و زمان
گر بیایی جان به قربانت کنم آرامِ جان