ای زمین، برخیز از خوابِ عدم، بیدار باش
چون گلستانی به پایِ مرتضی گلزار باش
مردِ میدان، رهبرِ دین، حجّتِ الله آمده
گل به دامانش بریز، ای آسمان، انوار باش
ای فلک، دستی بیفشان و برقصان ماه را
بر مدارِ شاهِ مردانم علی، پرگار باش
چشمِ تو روشن ز دیدارِ امیرالمؤمنین
با علی، کاملترین سیّارهای، سرشار باش
ای زمین، از کهکشان هم بر خدا فاضلتری
چون علی، حق الیقین داری به خود، ابصار باش
عزتی باشد علی بر عالَم و اهلِ یقین
راهِ او راهِ خدا باشد، زمین هموار باش
گر علی را ذرهای غم در دلش پیدا شود
از غمِ مولا غمین و بهرِ او تیمار باش
از کرم، فضلِ خدا بر عالَم و آدم رسید
ای زمین، خود خادمِ آن حیدرِ کرّار باش
پایکوبان و غزلخوان پیشوازِ مرتضی
سر فرود آر آستانش، شاکرِ دادار باش
چون علی، اعجازِ یزدان بر زمین و آسمان
آسمان، فرشی به پای آن شَهِ اسرار باش
اوصیا رازِ نهان را، کی شناسد هر کسی؟
همقدم با رازِ خلقت، صامعُ الاسرار باش
ای زمین و ای زمان، اهلِ زمین و آسمان
همصدا و همره آن سرور و سالار باش
از کرم، پروردگارم چون علی را آفرید
آفرینش پیروِ آن حُجَّهُ الأبرار باش
گر سپاهِ کفر بر خیزد به جنگش ناگهان
چون علمدارِ علی، بر دشمنان آوار باش
مهرِ او آئینِ انسان تا ابد در هر زمان
دل به او بسپار و همسازِ دلِ دلدار باش
از کرامت بر همه راهی گشوده سوی نور
خادمی کن در رَهش، از هر هوس بی زار باش
چون علی (ع) آیینه دارِ عدل و عشق و حکمت است
در پی اش همواره، چون آیینهٔ گفتار باش
روز میلادِ علی این روزِ مردانِ خداست
چون علی، بر هر یتیم و بینوا غمخوار باش